باز باران با ترانه، می خورد بر بام خانه ....... خانه ام کو؟؟ خانه ات کو؟ آن دل دیوانه ات کو؟؟
روز های کودکی کو؟ .... فصل خوب سادگی کو؟؟ یادت آید روز باران گردش یک روز دیرین؟
پس چه شد دیگرکجا رفت خاطرات خوب و رنگین؟
در پس آن کوی بن بست در دل تو آرزو هست؟
کودک خوشحال دیروز غرق در غم های امروز.... یاد باران رفته از یاد..... آرزوها، رفته بر باد.....